امروز به مامانم گفتم ناهار چی داریم؟
گفت مروری بر رویدادهای هفته!!!!

********

آخــرین خواســته ام قبل از مــرگ اینــه که ۵ دقیقه بهم وقـــت بدن
تا هـــارد کامپـــیوتـــرم رو فرمــت کنــم!
اگه دســت کسی بیفته برام خــتم هم نــمیگیرن!

********

یکی از تفریحات ایرانی ها اینه که میرن یه جنس می خرن؛
بعد میرن توی تک تک مغازه ها همونو قیمت میکنن . . .

********

دیروز تو مترو کله ی صبح همه خواب آلود و عُنُق،
آویزون بودن به دستگیره ها همه تو فازِ خواب !
یه پسره تو یکی از این ایستگاهها به زور خودشو
چپوند تو گفت : خواهرا … برادرا …
واسه خرجِ بیمارستانِ بابام پول کم آوردم!
۱۸۵۰۰ تومن لازم دارم…!
یه پیرمرده درآورد ۲۰۰ تومن بهش داد!
پسره گفت : خواهرا … برادرا … واسه خرجِ بیمارستانِ بابام
پول کم آوردم ، ۱۸۳۰۰ تومن لازم دارم !
اینو که گفت کلِ مترو ترکیدن از خنده .
خلاصه که هرکی هرچی پول خرد داشت داد بهش …!

********

دو کیلو گوشت خریده بودم
داشتم می بردم خونه
لامصب مردم جوری نگاه میکردن که انگاری لامبورگینی خریدم . . .

********

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم…!!!