شطرنج زندگی
زندگی مثل بازی شطرنج میمونه
بالاخره یک روزی شروع میشه و یک روز هم پایان پیدا میکنه
توی شطرنج زندگی آدم ها مثل مهره های شطرنج میمونن
بعضی ها شاهن ولی مهم نیست همه قربانی میشن برای اونها
اونها هیچ موقع کشته نمیشن ولی وقتی تو زندگی مات میشن بدون مرگ باید با خفت و خواری زندگی کنن
بعضی مهره ها دو تایی هستن بعضی ها مثل فیل همیشه توی زندگی راه کج رو میرن و یک روزی هم زندگیشون تموم میشه
بعضی ها مثل اسب دوست دارن بپرن و زود پیشرفت کنن ولی اونها هم میمیرن و کسی برای مردن اونها اهمیت قائل نیست
بعضی ها مثل قلعه همیشه راه راست رو میرن ولی اونها هم روزی زندگیشون تموم میشه و کسی رفتن اون مهره ها هم براش مهم نیست
سربازها بی ارزش ترین مهره ها در شطرنجند مجبورند خودشان را قربانی دیگران کنند و اصلاً مرگشان برای کسی مهم نیست فقط مرگ آم سربازانی مهم است که میخواهند به سر حد کمال برسند و وزیر شوند ولی در لحظه آخر میمرند
ولی مهره وزیر تنها مهره ای است که تمام راه های راست مورب و تمام مسیر ها را میرود
و شاید هم در موقع حضورش کسی به وجودش توجه نکند
ولی بعد از رفتنش هه برای نبودنش گریه میکنند. چون بعد از مرگش تازه متوجه میشوند که چه مهره ی تأثیرگذاری بوده است
حالا بگویید دوست دارید کدام مهره در شطرنج زندگی باشید، من که دوست دارم وزیر باشم
از دست نوشته های استاد حسن احمدی