حقیقت لیلی
خدا مشتی خاک برگرفت. می خواست لیلی را بسازد،
از خود در او دمید،و لیلی پیش از آنکه با خبر شود، عاشق شد.
سالیانی ست که لیلی عشق میورزد. لیلی باید عاشق باشد.
زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد، عاشق میشود.
لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان.
خدا گفت: به دنیایتان می آورم تا عاشق شوید.
آزمونتان تنها همین است: عشق. و هر که عاشقتر آمد،
نزدیکتر است. پس نزدیکتر آیید، نزدیکتر.
عشق، کمند من است. کمندی که شما را پیش من میآورد. کمندم را بگیرید.
و لیلی کمند خدا را گرفت.
خدا گفت: عشق، فرصت گفتگو است. گفتگو با من.
با من گفتگو کنید.
و لیلی تمام کلمه هایش را به خدا داد. لیلی هم صحبت خدا شد.
خدا گفت: عشق، همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور می کند.
و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند.
از خود در او دمید،و لیلی پیش از آنکه با خبر شود، عاشق شد.
سالیانی ست که لیلی عشق میورزد. لیلی باید عاشق باشد.
زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد، عاشق میشود.
لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان.
خدا گفت: به دنیایتان می آورم تا عاشق شوید.
آزمونتان تنها همین است: عشق. و هر که عاشقتر آمد،
نزدیکتر است. پس نزدیکتر آیید، نزدیکتر.
عشق، کمند من است. کمندی که شما را پیش من میآورد. کمندم را بگیرید.
و لیلی کمند خدا را گرفت.
خدا گفت: عشق، فرصت گفتگو است. گفتگو با من.
با من گفتگو کنید.
و لیلی تمام کلمه هایش را به خدا داد. لیلی هم صحبت خدا شد.
خدا گفت: عشق، همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور می کند.
و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند.
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 16:5 توسط حسن احمدی
|